انتظارات متقابل وکیل و موکل از یکدیگر در کانادا (قسمت دوم)

قسمت اول این مطلب را اینجا بخوانید

زهرا جناب – ونکوور

بدون شک یکی از سخت‌ترین و احساسی‌ترین حیطه‌های قانون، قانون خانواده است. به‌هنگام جدائی، در بهترین شرایط، شاید شخص بتواند مسیر ناهموار پریشانی‌های عاطفی را بدون آنکه وادار به تصمیم‌گیریی‌های دگرگون‌کننده برای آینده بشود، طی کند یا از سوی دیگر، اگر شخص مجبور به تصمیم‌گیریهای اساسی شد، بتواند بدون آشفتگی عاطفی (که معمولاً هنگام جدایی غیرقابل‌اجتناب‌اند)، تصمیم بگیرد. این دو حالت، همان‌طور که اشاره شد، شرایط بسیار مناسب و آرمانی‌اند. در زندگی روزمره، متاسفأنه گاهی مجبور می‌شویم هر دو را با هم انجام دهیم، به این معنی که در بحرانی‌ترین شرایط روحی و احساسی، تصمیماتی اساسی بگیریم که پایهٔ زندگی آینده را تغییر دهد.

نکاتی که از دید وکیل مهم است  تا قادر باشد بهترین راهنمائی را ارائه دهد  

گاهی موکل می‌گوید: «برای من هزینهٔ این کار اهمیتی ندارد و ترجیح می‌دهم که همهٔ دارایی خود را به شما بدهم، تا به همسرم.» حقیقت این است که هر چقدر هم موکل هزینه کند، به احتمال زیاد آنچه را که حق همسر باشد، باید با او شریک شود. در پرونده‌های اختلاف خانوادگی، ممکن است اشخاصی این باور را داشته باشند که انتقام‌جویی موجب خوشنودی خواهد بود، اما بهتر است پول سخت‌ به‌دست‌آمده را صرف خود، خانواده و فرزندان خود کنید.

از سوی دیگر، عجله برای دریافت نتیجه به هر قیمتی نیز، کار مناسبی نیست. با این کار، موکل به شخص دیگر دعوا و وکیلش نقطه ضعف‌هایی را نشان می‌دهد که به ضرر پروندهٔ خودش خواهد بود. در پرونده‌های خانوادگی، عجلهٔ موکل برای پایان‌دادن به ازدواج، هزینه‌هایی می‌تواند در بر داشته باشد که اگر موکل بعداً پشیمان شد، دیگر راه بازگشتی وجود نخواهد داشت. تصمیم‌گیری با درنظرگرفتن تمام جوانب و با صبر و حوصله نتایج بهتری خواهد داشت.  

روند قانونی و مراجعه به مراجع قضائی، طرفین را به‌جای تشویق به مصالحه و یافتن راه حل برای مشکلات مشترک، وادار به رویارویی و جبهه‌گیری می‌کند. در این رویارویی و جدال، روابط طرفین خدشه و آسیب بیشتری می‌بیند و بدگمانی و عدم اطمینان‌شان به یکدیگر بیشتر و شدیدتر می‌شود. اما اگر  در پرونده‌های طلاق طرفین به توافق نرسند، تصمیم نهایی با قاضی خواهد بود که روشن است شناختی شخصی از طرفین اختلاف ندارد، اگرچه پیشنهاد وکلا به موکلان تلاش برای به‌ توافق‌رسیدن قبل از ملاقات با قاضی است. البته چنانچه رویارویی و ملاقاتی هم با قاضی باشد، بی‌شک با حضور وکلا خواهد بود که از قبل موکلان خود را آمادهٔ آن ملاقات کرده‌اند.

نکتهٔ مهم دیگر که برای وکلا مشکل‌ساز است، زمانی‌ست که موکل، دوستان و اقوام خود را به ملاقات‌های خصوصی با وکیل بیاورد. مذاکرات بین وکیل و موکل، کاملاً محرمانه است و این محرمانه‌بودن در جهتِ حفظ منافع موکل است. با دعوت هر شخص سومی به این جلسات ملاقات، مشخص است که محرمانه‌بودن از بین می‌رود. اگر شخص سوم مذکور رسماً به پروندهٔ موکل ارتباطی نداشته باشد، این امکان وجود دارد که آن شخص با اطلاعات به‌دست‌آورده به پروندهٔ موکل خدشه وارد کند و راز موکل را فاش نماید.

دوستان و نزدیکان موکل که قطعاً خواسته‌ای جز خیر و منفعت موکل ندارند، با توجه به تجربیات شخصی خود سعی می‌کنند موکل را راهنمائی کنند. هرچند هر جدائی و طلاقی متفاوت و منحصربه‌فرد است و آنچه برای دوستان و بستگان موکل امکان‌پذیر و راه‌گشا بوده، ممکن است برای موکل عملی نباشد. علاوه بر این نکات، اشخاص اغلب تنها بخشی از داستان و تجربیات خود را با موکل درمیان می‌گذراند. در بسیاری از موارد اطلاعات زیادی از دوستان و نزدیکان دریافت می‌کنید، اما توصیه می‌شود کوشش کنید که این اطلاعات را با آگاهی و دیدی باز بسنجید.

نکتهٔ قابل توجه در مورد مهاجران به کانادا از جمله ایرانیان، عدم تطابق سیستم قانونی کانادا با قوانین کشور مبدأ است. در طول سالیان، سیستم قضائی کانادا به‌تدریج با مسائل فرهنگی مهاجران آشنا شده است و قضات دادگاه‌های خانواده با توجه به مسائل فرهنگی و خانوادگی موکلان به مسائل و پرونده‌ها رسیدگی می‌کنند.

در مقالات بعدی به نکات مهمی در مورد مسائل قوانین خانواده خواهیم پرداخت.

 

ارسال دیدگاه